۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۹, یکشنبه

درس سکوت

هر وقت پروانه ای
به ناگاه بال هایش را جمع کند
صدایی بلند می شود: لطفاً ساکت!
به محض این که پر پرنده ای لرزان
پران به جانب نور راه بگشاید
صدایی بلند می شود: لطفاً ساکت!
به همان روش که یاد می دهند به فیل
تا گام زند بی صدا بر طبل
نیز آدمی را بر زمین
درختان صم بکم بر باغ ها همان طور
قد راست می کنند
که موی ترس خوردگان
سیخ می شود


تیموتوش آکرپویچ(ترجمه ی میگرن)

۳ نظر:

  1. نه " ازترس نيست كه مويشان سيخ ميشود بلكه از ابتذال است . خميدگي قامتمان هم از فرو رفتن در آن است . "

    پاسخحذف
  2. براي ميگرن
    :
    سه ساله شدم
    اين سه همان دنياي سه نفري شد
    5 شنبه ها كلاس درس بود
    كلاسي با 165 جلسه حضور
    طولاني بود ؟؟
    11 بوديم - 8 شديم-7 شديدوباره 11 شديم
    اما با 3 تمام شد !
    اين جلسه اخر با 165 برابر شد
    چون تنها جلسه درس زندگي بود !!
    آشنا

    پاسخحذف
  3. براي همكلاسيهايم - شاگردان م----
    غريبه بوديم و ناآشنا،بدون نا
    جمع آمديم دور ميز: ظرفي سبزي، كمي نان و پنير
    چهره ها خسته ،راه ها بن بست،گوشها به عرض فيل
    دينگ و دينگ !! درس امروز
    با بدن يا بدون بدن با خدا يا ناخدا
    دلوز،لاكان،لفور ، استراوس، سانتاگ،گدار ،آنتونيوني
    موراليتي ، ملال،متافور، تاخوردگي
    دو مگابايت اطلاعات،چندريشتر خرابي ، دو استكان تهوع
    پچ پچ و خنده،نگاه و sms،از همه نوع حرف و حديث
    ناگهان سوزنبان داد فرمان تعويض
    حمله كرد به زنانگي ، مردانگي ، نوعي گريز
    فرياد برآورد يگانه ام بر همه
    بس كنيد مارمالادخوري، روانه شويد سوي ديگري
    اي داد
    دوباره تفريق ، دوباره زخمي، آنهم از خودي؟
    چاك زخم بستيم و درد پانسمان كرديم
    فردايش كه زير آفتاب خوب نظر كرديم
    به عيان " جاي زخم " را پيدا كرديم !

    پاسخحذف