۱۳۸۸ دی ۲, چهارشنبه

دلقك ها، كمدين نيستند

1- آنچه در این شش ماه پشت سر گذلشته ایم، یک کمدی تمام عیار است و به نظر می رسد موسوی با سماجت به این نقش کمیک ادامه خواهد داد. دشواری موسوی، دشواری کمدی است. در اینجا منظور از کمدی صرف خنده دار بودن و مایه ی تفریح دیگران شدن نیست. اتفاقاً، در مجموع تراژدی ها در مقایسه با کمدی ها، دلقک های بیشتری دارند. کمدی عرصه ای است که نمی توان در آن دلقک بازی درآورد.دلقک ها آفرینندگان تراژدی و در عین محصول تراژدی اند.دلقک ،نه در شمار حاکمان به حساب می آید، نه متعلق به مردم عادی و عوام است. او موظف است در دربار آمد و شد کند و تصویری مضحک و پر نیش و کنایه از زندگی جهنمی آدم های پشت دروازه های قصر درست کند تا مگر قصر نشینان خوش خوشانشان بشود. دلقک ، شخصیتی کمیک نیست. او تصویر دستکاری شده و مطلوب عقلانیتی است که حاکمان را از محکومان مجزا می کند و اين جدايي را به صورت تقديري غير قابل تغيير عرضه مي كند.

2- موضوع کمدی ،رهایی و به تعبیری عملیات آزادسازی است. کمدی در قرون وسطی به معنی رستگاری و به عافیت رسیدن نیز بود و به همین دلیل دانته اسم کتابش را کمدی الهی گذاشت. مسیری که دانته طی می کرد مضحکه نبود، تمهیدی بود برای نجات. پس کمدی زنجیره ای از رخدادهایی است که به رهایی می انجامد. در دل هر کمدی عبارت "ما وجود نداریم، می خواهیم باشیم" نهفته است. کمدی همان "چیزی" است که خلاء ماورای قدرت نمادین شده را خطاب قرار می دهد. کمدین، عدالت خواه یا آزادی خواه ناب نیست. او در شکاف میان عدالت و آزادی رخنه می کند. کمدین اصول گرا یا اصلاح طلب تمام و کمال نیست. او اصلاح طلب اصول گرا یا اصول گرای اصلاح طلب است. از اینرو، در فراز و نشیب کمدی می تواند گفتاری را به وجود آورد که در عین آنکه هیچ است، همه را خطاب قرار می دهد.

3- خنده دار بودن یا خنده دار کردن یک سیاست مدار از او چهره ای کمیک نمی سازد. کمدی با رفتارهای طنزگونه به وجود نمی آید. سارکوزی حین مصاحبه با یک خبرنگار، دستش را از جیبش بیرون می آورد و ساعتش را نشان می دهد و به او می گوید که این ساعت را تازه خریده است. در کنفرانسی جهانی با دوست دخترش اس.ام.اس بازی می کند. با این حال به رغم این افعال طنزآلود، سارکوزی شخصیتی کمیک نیست.

4- کتابی که گویا ارسطو درباره ی کمدی نوشته بوده ، مفقود شده است و از این بابت بر خلاف تراژدی، برای اندیشیدن به کمدی سرآغازهای چشمگیری وجود ندارد. امبرتو اکو در رمان مشهورش نام گل سرخ ، فضایی را تخیل کرده که در خلال آن نسخه ای از کمدی ارسطو در کتابخانه ی صومعه ای قرون وسطایی نگه داری می شده.در سیر وقایع رمان، خورخه-راهبی متعصب- سعی می کند تا آیندگان را از خواندن و مواجهه با کتاب ارسطو بازدارد. او معتقد است که خنده ابداع شیطان است و اقتدار کلیسا را خدشه دار می کند. در پایان رمان،خورخه صومعه را آتش می زند تا کتاب را نابود کند بدین ترتیب آخرین نسخه از کمدی ارسطو از بین می رود.

5- کمدی علیه" طبیعی دانستن" وضعیت موجود است. کمیک بودن موسوی بیش از هر چیزبه این واسطه است.طبیعی سازی،شاید سهمگین ترین تکنیک برای اعمال ایدئولوژی بر دیگری باشد. شرایط اقتصادی، سیاسی،و مسائل اجتماعی؛ فقر، سانسور، و حقارت عمومی، در حد نهایی خود از چشم فاتحان اموری طبیعی هستند. و وقتی می گویند، طبیعت منظورشان همان امور عادی و عادت شده ، یا همین زندگی روزمره است. منظورشان روالی است که آب از آب تکان نخورد و قدرت بدون دخالت سوژه های انسانی به سیطره اش ادامه دهد.از این منظر است که آنها نه با تمامیت طبیعت، که محدود کردن دامنه ی مفهومی آن، همه "چیز" را طبیعی قلمداد می کنند. موسوی، "دیگری" این طرز تعبیر از طبیعت است. طبیعت از چشم او سرشار از رخدادهای پیش بینی ناپذیر است. طبیعت، برای او مهار ناشدنی است و سبز، حامل نیرویی آفریننده و غیر مترقبه است که تحت تسلط در نمی آید. دست نیافتنی است. در عین حال هر لحظه ممکن است از گوشه ای سر بلند کند.

6- النکا زوپانچیچ، متفکر اسلونی، معتقد است کمدی وقتی سر بر می کند که مردم میان آنچه احساس می کنند، و آنچه خیال می کنند احساس می کنند، گسستی قائل شوند. از این جنبه است که موسوی را شخصیتی کمیک می دانم.

7- شخصیت کمیک، عامل رهایی و رستگاری نیست.کمدی با مخاطب عادی و بدیهی فرض شده سخن نمی گوید. روی سخن کمدین همواره با کمدین های دیگر است. "هر ایرانی، یک ستاد" یا "هرایرانی، یک رسانه"، تدارک برای اجرای صحنه ی کمیکی است که از بحران بازنمایی بیرون آمده و از منطق سکوت عدول کرده است. در کمدی، بازیگران همان تماشاگران، و تماشاگران همان بازیگران هستند. کمدین ها ، صرف حضورشان، حاکی از امکان پذیری خارج شدن از این شرایط، و ایجاد وضعیت های تازه است و کمدی، امکانی است برای حیوانات طرد شده ،تا در گیر و دار کنش سیاسی به انسان تبدیل شوند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر